پری ها ، دلنوشته های یک دختر
دلنوشته هایی برای زنان و دختران ، اشعار عاشقانه و مطالبی برای دختران 
نويسندگان

در این روزهای وانفسا بیا قایقی باش برایم و ببر مرا با خود به جایی دور

جایی که فقط من باشم و تو

نه کرونا و نه ماسک، که انوقت بتوانم لبهایت را ببوسم

از نزدیک به چشمهایت خیره شوم تا بتوانم در آنها غرق شوم

هورم نفسهای گرمت بر صورتم، ضربان قلبم را تند تر کند

دستهایت که میان موهایم گره می خورد

صدای ضربان قلبت که قلبم را صدا می زند

بیا قایقی باش برایم و ببر مرا با خود به جایی دور

بپیچ در من همانند پیچک ، درنورد مرا

ساحل باش، دریا باش، کوه باش، جنگل باش، رودخانه باش

جهان باش برایم .

بیا و قایقی باش برایم


برچسب‌ها: قایق دریا کوه کرونا نقس بوسه قلب جهان
[ یک شنبه 22 تير 1399 ] [ ] [ پری ها ]

سلام نازنین های دل

توی خونه نشسته بودم و داشتم فکر میکردم ، که یهو دلم خواست، ای کاش یه پرنده بودم و به هر جا که دلم میخواست پر می کشیدم .اوج می گرفتم توی دل آسمون آبی و می رفتم بالا، از اون بالا که نگاه میکردم، درختها ، کوه ها ، دریاها ،کشتزارها و دشتها ، همه اش زیر پام بود. درختهای رنگ و وارنگی که از بینشون رودخونه های کوچیک پیچ و واپیچ تاب می خورن تا خودشونو به دریا برسونن. سایه امو توی آب می بینم ، میرم پائین. پام و به آب می زنم تا خنکی آب و حس کنم. پامو میکشم به سطح آب و صدای شکافتن آب توی گوشم می پیچیه ، چه گوش نوازه . بعدش اوج میگیرم از لای درختها به سمت نور می رم به سمت خورشید .صدای باد توی گوشم می پیچه انگار سرعتش بیشتر از منه . خودمو می سپرم به دستش ، باد منو می کشه بالا و بالا . تا جایی که می رم روی ابرها ، مثل سرزمین لوبیای سحر آمیز می مونه که جک پسر داستان وقتی از لوبیای سبز شده اش میره بالا به دنیای بالای ابرها میرسه . می تونم اونجا بایستم . خب پس قصرغولی که مرغ تخم طلا و چنگ سخنگو داره کجاست؟ ؟!!! اخه من توی رویا هستم  پس می تونم هم پرنده باشم و هم روی ابرها باشم ، هم دنبال قصر دنیای ابرها ،اصلا می تونم اینجا بمونم .

اما ... دلم میخواد برم پائین و خودم باشم . اینجا چه پرنده باشی چه خودت، تنهایی . آخه دلم تنگ می شه ... برای اونایی که دوستشون دارم .

 بین رفتن و نرفتن در کش و واکش بودم که صدای این آهنگ منو به خودم آورد.

  دلم تنگه پرتقاله من ، گل پر سبز قلبه زار من

من و ببخش از برای تو ، هر چه که بخواهی میارم

 اتل و متل ، نازنین دل ، زندگی خوب  و مهربونه

عطرو بوش همین ، غم و شادیه ، کوچیک و بزرگه مونه

آهای زمونه... آهای زمونه....  این گردونه تو کی داره می چرخونه ......

 

شبتون پرتقالی

 

 

 

 

 

 


برچسب‌ها: پرنده درخت دریا جنگل ابر لوبیای سحر آمیز باد پرتقال دل تنگی
[ یک شنبه 31 فروردين 1399 ] [ ] [ پری ها ]

سلاااااام. پنجشنبه شبتون بخیر و خوشی

 دلم برای سفر تنگ شده ، همیشه توی این فصل با دوستام می نشستیم و می گفتیم: خب ، کجا بریم ؟ بعد از کلی پیشنهاد تصمیم می گرفتیم و ظرف مدت چند ساعت آماده سفر می شدیم . معمولا دخترا وقتی قراره جایی برن چند روز طول می کشه سر اینکه کجا برن به توافق برسن . بعدش تازه پروسه اینکه چی با خودشون ببرند که در سفر بتونند بپوشن شروع میشه. خلاصه تازه وقتی تصمیم میگیرن چی بپوشن یهو پشمیون می شن و مسافرت و کنسل میکنند. اما خوبی دارودسته دوستای من اینه در عرض یک روز تصمیم می گیریم و بار سفر می بندیم و فرداش توی مسیر هستیم. کلا بچه های پایه ای هستن و خوش سفر. از اول سفر می خندیم تا وقتی برگردیم. منم راننده شون هستم ، با چی میریم ؟؟ همون پرادوی آلبالویی رنگ، گاهی هم دو ماشینه می ریم. ولی خب پایه ثابت ، دختره البالویی هست که تقریبا بیشتر شهرهای ایران و رفته . یهو یاد چند تا خاطره افتادم که یکیش خیلی خنده داره .

یه بار دم غروب تصمیم گرفتیم بریم کلاردشت و فردا صبحش ساعت 7 جاده چالوس بودیم . هوا نیمه ابری بود وسطای راه بارون قشنگی باریدن گرفت .توی سرازیری جاده ، بین کوه ها ، نم نم بارون روی شیشه ماشین ، یه اهنگ قدیمی از نوش آفرین که می خوند :  گل هم گل افتاب گردون می ترسه دلم از بارون یارب تو شب مهتابی لیلا رو نگیر از مجنون ...

تکه های ابری که به زور خودشونو جلوی نور خورشید گرفتن تا مانع رسیدن انوار رنگیش به روی مسافرای توی راه بشه و با قطره های بارون سحرانگیزشون حواس راننده ها رو پرت می کنند. آبشارهای کوچیکی که به خاطر بارش بارون از کوه های وسط جاده میریزن و ماشینها مثل یه بچه بازیگوش از زیرشون رد میشن و اونها رو به اطراف پراکنده میکنند. سرازیری ها و سربالایی هایی که با کوه و درخت پوشیده شدن و چشمو نوازش می دادن. گاهی دلم میخواست جاده مثل ادامس خرسی کش بیاد . ولی خب نمیشه ثابت و بی حرکت بود و باید بری تا به مقصد برسی.

 خلاصه بعداز ظهر رسیدیم یه جای با صفا و دنج وسایل و گذاشتیم توی خونه که یکی از بچه ها پیشنهاد داد بریم شهر چالوس منزل برادرش . خب وقتی دوستای پایه داشته باشی مسلما نه نمی شنوی ما هم راه افتادیم رفتیم چالوس . دم غروب کنار دریا بادی که لای موهات می وزه و روحتو از تنت پرت میکنه به دورترین جایی که ذهنت قدرتش می رسه ولی پاهات لای ماسه های ساحل می مونه و انگشتای پاتو غلغلک می ده  حال خوشایندی بود که دلم میخواست همونطور بمونه.  کنار ما یه خانواده بساط پهن کرده بودن با قابلمه بزرگ آش رشته. از 7صبح توی راه بودیم و وقتی رسیدیم یه نهار سرپایی خورده بودیم بوی آش شامه رو نوازش میداد انگار اون خونواده می دونستن ماچقدر هوس آش کردیم با چند تا کاسه آش اومدن به سمت ما . چه شود... کنار دریا ، نسیم خنک ، بوی آش . جاتون خالی آش و زدیم به بدن و بعداز تشکر از اون خانواده راه افتادیم به سمت کلاردشت. خلاصه که ساعت حدودای دوازده رسیدیم ، صاحب مجتمع درب وردی و بسته بود. بچه ها گفتن بوق بزن گفتم نصفه شبه بقیه از خواب بیدار میشن . بنده خدا صاحب مجتمع متوجه حضور ما پشت در شد و اومد در و باز کرد. وقتی داشتم از کنارشون رد میشدم یهو ناخواسته دستم رفت روی بوق و به عنوان تشکر یه بوق زدم. صدای بوق دختر آلبالویی چنان توی محوطه پیچید که بنده خدا پرید هوا و پشت سرش ما از خنده منفجر شدیم. حالا دوستام مگه می تونند از ماشین پیاده بشن به من می خندیدن که قبلترش ازم خواسته بودن بوق بزنم و من به خاطر دیروقت بودن قبول نکرده بودم و حالا برای باز کردن در ، خودم بوق زده بودم . از شدت خنده نمی تونستیم راه بریم و به زور جلوی خودمونو گرفته بودیم که صدامون در نیاد تا رفتیم توی خونه پشت در خونه هر کی یه طرف ولو شد. اون شب اونقدر خندیدیم که به گفتن اللهم لا تمقتنی گفتن افتادیم . این دعا رو یکی از دوستانمون همیشه وقتی خیلی می خندید می گفت و یه جورایی به ماهم سرایت کرده بود.

گاهی یادآوری یه خاطره دور و کوچیک اونقدر حال ادمو خوب میکنه که یادمون می ره خیلی وقت پیش اتفاق افتاده و دوباره همون حال و خنده رو روی لب آدم میاره .

 

حال دلتون با خاطره ای دور و کوچیک خووووووب


برچسب‌ها: شمال چالوس سفر بارون نوش افرین کلاردشت خنده شیطنت دریا آش خاطره
[ پنج شنبه 28 فروردين 1399 ] [ ] [ پری ها ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 24 صفحه بعد
.: Weblog Themes By موفقیت , انگیزه و علاقه در کسب درآمد :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ پری ها، ویژه دختران و زنان ایران زمین خوش آمدید
لینک های مفید
امکانات وب

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 86
بازدید دیروز : 10
بازدید هفته : 86
بازدید ماه : 236
بازدید کل : 8126
تعداد مطالب : 116
تعداد نظرات : 43
تعداد آنلاین : 1